جدول جو
جدول جو

معنی قشلاق محمد - جستجوی لغت در جدول جو

قشلاق محمد
(قِ مُ حَمْ مَ شَ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 36 هزارگزی شمال الیگودرز و 17 هزارگزی خاور شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. محصول آن غلات و لبنیات و چغندر و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ مَ هََ اَ بَ)
دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 15 هزارگزی خاور ارومیه و 3 هزارگزی شوسۀ گلمانخانه به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. 40 تن سکنه دارد. آب آن از شهرچای و محصول آن غلات و توتون و چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ مُ حَمْ مَ قُ)
قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46 هزارگزی شمال کلیبر و 46 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است. محل قشلاق 75 تن از ایل چلیپانلو است. آب آن از رود خانه ارس و گوی آغاج است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ مُحَمْ مَ لِ لو)
دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه شهرستان ارومیّه واقع در 14500 گزی خاور ارومیه و 3هزارگزی جنوب شوسۀ گلمانخانه به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. 80 تن سکنه دارد. آب آن از شهرچای و محصول آن غلات و توتون و چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا